آموزش اینترنتی آنلاین گرامر، قوائد و مطالب تمرینات / مترادف، تلفظ و معنی لغات جدید نیو وردز new words و ریدینگ reading کتاب زبان انگلیسی دوم دبیرستان درس 4
چگونه دو دو فعل پشت سر هم میآیند.
به زبان ساده باید گفت اگر دو فعل پشت سر هم بیاید فعل دوم ممکن است بصورت ساده، یا ing دار و یا با to بیاید.
اما آنچه مربوط به این درس می شود در باره افعالی است که بعد از آنها فعل بصورت با to می آید.آنها را مانند فرمول زیر آنرا می نویسیم.
فعل دوم با to + فعل اول + فاعل
I want to go to school
They like to watch TV now
برخی از اینگونه افعال عبارتند از :
آرزو کردن Wish
وعده دادن Promise
سعی کردن Try
تصمیم گرفتن Deside
ترجیح دادن Prefer
شروع کردن Begin
برنامه ریزی کردن Plan
بدون شک این افعال را باید بصورت جداگانه حفظ باشیم. برای راحتی کار ، آنها را طوری ردیف کردم که مانند یک جمله پندآموز میشود و حفظ کردن راحت می شود.البته این جمله پند آموز را میتوان به دو طریقه گفت.
طریقه اول:
بجه ها ! من(wish) آرزو دارم شما ها بمن(promise ) قول بدهید (try ) سعی کنید که(decide ) تصمیم بگیرید prefer )) ترجیح بدهید که(begin ) شروع کنید برای زندگی خودتان (plan ) برنامه ریزی کنید.
طریقه دوم:
بچه ها ! من wish دارم شما به منpromise بدهید try کنید decide بگیرید prefere بدهید begin کنید تا برای زندگی خودتان plan کنید.
قانون سنگ پل (پل سنگی)
سنگ پل یک ترکیب مازندرانی است و به فارسی به آن پل سنگی میگویند.
در این باره به زبان ساده می توان گفت برخی اوقات اسم به عنوان صفت بکار می رود که معمولا قبل از اسم دیگر به کار می رود وآن اسم را توصیف میکند.در ضمن چنین اسمی در این تکیب و کاربرد جمع بسته نمی شود.
پل سنگی(مفرد) a stone bridge
در اینجا stoneیعنی سنگ برای پل نقش صفت را دارد.
پلهای سنگی(جمع) stone bridges
همانطور که ملاحظه می کنید در مثال دوم(bridge) پل (bridge) جمع بسته شد اما (stone)سنگ چون صفت به حساب می آید و bridge را توصیف می کند جمع بسته نشد.برای واضح شدن مطلب لطفاً به جملات زیر دقت کنید.
A newspaper that is published in the morning is called a morning paper
Newspapers that are published in the morning are called morning papers
این جملات را کامل کنید.
تمرینات :
..............The doors of a car are called
...........The fdlowers that grow in autumn are callerd
................A bridge that is made of wood is called
.................The driver who drives a bus is called
جواب:
.The doors of a car are called car doors
. The fdlowers that grow in autumn are callerd autumn flowers
.A bridge that is made of wood is calleda wooden bridge
.The driver who drives a bus is called a bus driver
تعریف، معنی فارسی و تلفظ لغات جدید کتاب زبان انگلیسی سال دوم دبیرستان درس 4 new words,
against although blow boss bowl chemistry coal complete countryman cruel cry earn feel Feel sorry for (sb) gold grammar Hand(clock) handle head How about ill iron law machine metal mine miner offer perfectly prefer president promise real reason sad Stay with telegram terrible touch watery wind
|
اگینست ال ذو بی لو باس باول کی میستری کول کمپلیت کانتری من کرول کرای ارن فیل فیل ساری فر سام بادی گولد گرمر هند (کلاک) حن دل هد ها ابات ایل آیرن لا م شین متل ماین مینر آفر پرفکتلی پریفر پرزیدنت پرامیس ری ال ریزن سد استی ویذ تلگرام تربل تاچ واتری ویند
|
علیه اگرچه وزیدن رئیس کاسه شیمی ذغال سنگ کامل هم وطن ظالم گریه کردن بدست آوردن احساس کردن برای کسی تاسف خوردن طلا گرامر عقربه (ساعت) دستگیره سر در باره ... چطور مریض آهن قانون ماشین فلز ماین معدن چی دادن بطور کامل ترجیح دادن رئیس جمهور وعده دادن حقیقی دلیل غمگین ماندن نزد تلگراف وحشتناک لمس کردن آبکی - رقیق باد
|
مترادف لغات جدید زبات انگلیسی سال دوم نظری - درس چهارم برای دانش آموزان تیز هوش و زبان آموزان آموزشگاهها |
|
In opposition to |
against |
though |
although |
Under |
blow |
person who controls others |
boss |
Deep round container for liquid |
bowl |
Science of natural substances and how they combine and behave |
chemistry |
Piece of black material that can be burned |
coal |
whole |
complete |
Person from the same country |
countryman |
cruel |
cruel |
Produce tears from the eyes |
cry |
Get money by working |
earn |
Touch with the finger |
feel |
Feel pity for (sb) |
Feel sorry for (sb) |
Valuable yellow metal |
gold |
Rules for the use of words |
grammar |
One of the parts of clock or watch that move to show the time |
Hand(clock) |
Part of a door ,cup,etc,that one holds |
handle |
Part of the body containing the eyes ,mouth,and brain |
head |
How is the state of his or her health |
How about |
sick |
ill |
Common hard metal used in making steel ,etc. |
iron |
Rule made by government |
law |
Instrument or apparatus that uses power to work |
machine |
Solid shiny material |
metal |
Of me ,of ones |
mine |
Worker in a mine |
miner |
Say one will give or do |
offer |
comepletely |
perfectly |
Like better,choose rather |
prefer |
Head of the state ( and government) in countries that do not have a king or queen |
president |
Saying that you will certainly do or do not do something |
promise |
Actually existing |
real |
cause |
reason |
unhappy |
sad |
Live with |
Stay with |
Message sent by telegraph |
telegram |
Extremely severe |
terrible |
Sense of feeling |
touch |
Full of water |
watery |
Strongly moving air |
wind |
|
|
لغات پوسینایی این درس
قبل از خواندن این قسمت برای آگاهی از سبک و روش آن لطفاً به
مقدمه لغات پورسینایی درس یک مراجعه فرمایید.
ناراحت Sad
پدربزرگ از کسی جنسی را خریده بود و داشت به او پول می داد و هی می شمرد و فروشنده می گفت بیشتر بده. پدر بزرگ گفت نود و هشت بسه؟ نود و نه بسه ؟ صد؟ بابا باز هم ناراحتی؟صد؟ ناراحتی؟ مستر جک گفت آها فیمیدم ناراحت می شود صد و نوشت ناراحت = sad
ماشین Machine
توی حیاط ما انواع حبوبات را پهن کرده بودند تا خشک شود و اتفاقا ماش را روی کاپوت ماشین پهن کرده بودند تا خشک شود. جک پرسید به اتومبیل چی میگید؟ پدر بزرگ فکر کرد او میگه ماش کدومه؟ به ماش اشاره کرد و گفت ماش اینه و جک فورا نوشت
اتومبیل = machine و بعدها به دستگاههایی مانند چرخ خیاطی و دستگاههای دیگر هم ماشین گفتند.
آهن Iron
پدر بزرگ زد روی ران مستر جک و گفت آی رون محکمی داری ها مثل آهن محکمه جون میده واسه راه رفتن. مستر جک گفت گرفتم آی رون میشه آهن. بعد نوشت آهن = iron و بعدا آن را آیرن تلفظ کرد.
دستگیره Handle
ماشینهای اون موقع با هندل روشن می شدند به همین خاطر آقای جک گفت شما به این چی می گین. پدر بزرگ گفت معلومه جانم ما به این هندل می گیم. مستر جک گفت صحیح پس این میشه handle و بعدا دستگیره در هم چون شبیه آن بود به آن هم handle گفتند.و نوشت دستگیره =hanle
همه Complete
از قدیم الایام توی ده ما به جمع و همه کمپلت می گفتند، مثلا اگر کسی می پرسید مهمانها همه آمدند می شنید که بله کمپلت آمدند. و خیلی هم رایج بود . مستر جک با شنیدن این کلمه فورا نوشت همه = complete
ذغال Coal
پدربزرگم به پدرم گفت پسر جان این گونی ذغال را ببر تو انبار . پدرم گفت با چی ببرم؟ پدر بزرگم گفت ذغال را کول کن ببر. مستر جک فورا گفت فهمیدم ذغال میشه کول و نوشت ذغال = coal
رئیس Boss
توی مجلس مردی در صدر نشسته بود و هرکس وارد می شد با او گرم چاق سلامتی می کرد و او را می بوسید. مستر جک گفت اون آقا کیه ؟ پدر بزرگم گفت اونی که بوس می کنند رئیسه. مستر جک گفت پس بوس میشه رئیس و نوشت رئیس = boss اما آن را باس تلفظ کرد.