ترجمـه درس اول
پروردگارا،
پروردگارا سينه ام را براي من بگشا.
و كارم را براي من آسان گردان.
و گره را از زبان من بگشا.
تا سخنم را بفهمند.
خداوندا، مرا از تاريكيهاي خيال بيرون بياور.
و مرا با نور فهم و دانش گرامي بدار.
خداوندا، درهاي رحمتت را بر ما بگشا.
و گنجينه هاي علومت را بر ما بگستران.
پروردگارا،
پروردگارا، آسان بگير و سخت مگير.
خداوندا دلم را شاد گردان.
خداوندا براي من بسوي محبت خودت راهي آسان نشان بده.
خداوندا، در عقل من براي شيطان راهي، و در كار من براي باطل راهنمايي قرار مده.
خداوندا اطاعت كردن خودت را به ما الهام كن و ما را از نافرماني نسبت به خودت دور كن.
به رحمت خودت اي مهربانترين مهربانان.
قواعد درس اول:
اسم نكره: به اسمهايي گفته مي شود كه براي ما ناشناخته و نا آشنا باشند و علامت آن معمولاً تنوين است. تنويــن. مثال: رجل - إمرأه - كتاباً - شجره .
نكته ا- در اسمهاي مثني و جمع سالم مذكر كه تنوين نمي گيرند هر گاه «ال» نداشته باشند و «ن» آنها حذف نشده باشدوبه اسم معرفه اضافه نشده باشند نكره مي باشد. مثال: رجلان – رجلين- معلمون – معلمين .
نكته 2- بعضي از اسمهاي اشخاص مذكر تنوين مي گيرند ولي نكره نيستند و معرفه مي باشند.
مثال : محمــد – علياً – سعيد .
اسم معرفه: به اسمهايي كه براي ما شناخته شده و آشنا باشند و به شش دسته تقسيم مي شوند.
اقسام معارف:
1- اسم علم 2 ـ ضمير 3 ـ اسم اشاره
4 ـاسم موصول 5 ـ معرفه به ال (ذواللام) 6 ـ معرفه به اضافه
«معارف شش بود، مضمر. اضافه علم، ذواللام، موصول. اشاره.»
1-اسم علـم: به اسمهايي گفته مي شودكه مخصوص يك شخص يا يك مكان و يا يك شيء بخصوص باشد. مانند :
محمد - فاطمه – ايران- اصفهان- كارون-
منصرف غير منصرف
نكته-دربين اسمهاي علم فقط بعضي ازاسمهاي اشخاص مذكركه حروف اصلي عربي دارندتنوين ميگيرندوبقيه اسمهاي علم تنوين نمي گيرند.
2- ضمير:
1- ضمير منفصل مرفوعی
مفرد: هــو- هـــی –أنتَ- أنتِ- أنا
مثنـی :هما -انتما
جمـع :هم -هــن- انتم- انتن- نحـن
2) ضمير منفصل نصبي (منصوب):
مفرد: اياه- اياهـا –اياک- اياك -ايای
مثنـی: اياهما -اياكما
جمـع: اياهم -اياهن -اياكم- اياكن- ايانـا
2- ضمير متصل: ضميرهاي متصل نيز به دو شكل به كار مي روند:
الف) ضمير متصل رفعي (مرفوع): ضميرهايي هستند كه فقط به فعل اضافه مي شوند و جزء فعل مي باشند و نشان دهنده ي صيغه ي فعل هستند كه به آنها ضمير متصل فاعلي يا بارز يا متصل رفعي گفته مي شود.و عبارتنداز:
فعل ماضي: ا- و- ن- ت – تما- تم – ت –تن - ت – تا
فعل مضارع و امر: ا- و- ن- ي-
مثال: ذهبا – ذهبــوا- ذهبنـا فعل ماضي
مثال: يذهبان – يذهبـــون – تذهبيــن –تذهبـن فعل مضارع
مثال : إذهبــا ـ إذهبــوا ـ إذهبــی ـ إ ذهبــن == امر
نكته 1- «نون» در صيغه هاي مثني و جمع مذكرو مفرد مؤنث مخاطب علامت مرفوع بودن فعل مضارع
مي باشد و ضمير بشمار نمي رود .
ب) ضمير متصل نصبي و جرّي كه عبارتند از :
مفرد: ه -هـا- ک- ك- ی
مثنـی :هما -كما
جمـع:هم- هن- كم- كن- نـا
3- اسم اشاره: به دو شكل به كار مي رود.
الف) اسم اشاره به دور:
مفرد: ذلك- تلك: آن
مثني: ذانك-ذينك -تانك-تينك :آندو
جمع: اولئك –اولئك: آنان-آنها
ب) اسم اشار ه به نزديك:
مفرد: هذا –هذه: اين
مثني :هذان- هذين- هاتان- هاتين :ايندو
جمع: هولاء –هولاء: اينان- اينها
4- موصول: به دو شكل به كار مي رود:
الف) اسم موصول خاص كه عبارتند از:
مفرد: الذي –التي: كسي كه
مثني: الذان- الذينِ -التان – التين: كساني كه
جمع: الذين -الّاتي :كساني كه
ب) اسم موصول عام (مشترك) : براي عاقل (انسانها)، مــن :كسي كه، آنكه
براي غير عاقل (غير انسان)، ما :چيزي كه، آنچه
5- معرفه به الـ (ذواللام): هر گاه نكره اي با «ال» به كار برده شود به معرفه تبديل مي شود كه به آن معرفه به ال (ذواللام) گفته مي شود و هيچگاه تنوين نمي گيرند. مثال: ال+ كتاب = الكتاب الرجل ، الشجره و … يعني اگر ال را برداريم نكره مي شود.
6 ـ معرفه به اضافه: هر گاه اسم نكره اي به اسم معرفه اي اضافه شود اسم نكره به معرفه تبديل
مي شود كه به آن معرفه به اضافه گفته مي شود . مثال:
كتاب + التلميذ: كتــاب التلميــــذ
معرفه به اضافه+ معرفه به ال: (مضاف و مضاف اليه)
نكته ا: معرفه به اضافه يا مضاف ، هيچگاه ال- تنوين- نون مثني و نون جمع مذكر سالم نمي گيرد. مثال:
اخوانِ + كم: اخـواكـم
اخوينِ + كم :اخويـكم
معلمون + المدرسه: معلمـو المدرسه
معرفه به اضافه+ معرفه به ال :(مضاف و مضاف اليه)
( مضـاف در معرفه و نکــره بودن از مضـاف اليــه پيــروی دارد به اين صورت که اگـر مضاف اليـه معـرفه باشد مضاف هم معـرفه و اکـر مضاف اليـه نکــره باشــد مضاف هــم نکــره می باشد .)
کتاب معلــم ٍ -- کتاب المعلــــم ِ:درمثال اول(مضاف): کتاب ، نکره است چون مضاف الیه ان نکره است ولی درمثال دوم کتاب معرفه میباشد چون مضاف الیه ان معرفه است.
«پایان»